سفارش تبلیغ
صبا ویژن

            رسم عاشقی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ -                       

درباری من /td>

 

لوگوی وبلاگ

رسم عاشقی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ -

 

فهرست موضوعی  

زندگی چیست . عاشق .

 


آرشیو


 

موضوعات وبلاگ


 

نوای وبلاگ


رسم عاشقی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

" هرگاه بنده ای مرا صدا می کند،طوری به اوگوش


می دهم که گویی بنده ای به غیراو ندارم،اما بنده من


همه راطوری صدا می زند که گویی همه خداوند اویند!"


 


این جمله ای بود که تکا نم داد،مثل خیلی جمله هایی دیگرکه


تا به حال خوانده بودم وبرای لحظه هایی شوک زده ام کرده بود.


جمله هایی را که دوست دارم گاهی جایی یادداشت می کنم، اما


کاغذهایم گم می شوند ویک وقت اگردوباره اتفاقی کاغذهای مچاله


را ازکشوی به هم ریخته ای بیرون بکشم ودوباره آن جمله را بخوانم


همان طوردلم می لرزد.


 


" هرگاه بنده ای مرا صدا می کند،طوری به گوش می دهم....."


این یک حدیث قدسی است. خداوند درباره بندگانش حرف می زند


ومن ازاین خوشم می آید. خداوند به امورمن مشغول است وازاین


حرفش برمی آید که به غیرازاین که مشغول من است،برای من وقت


هم می گذارد.نامش را که صدامی کنم به سمت صدا برمی گردد. نه


مثل بعضی ها که سرشان را می اندازند پایین وهمین طوربی اعتنا


به اسم خودشان که دارد ازته دل توبیرون می آید، راهشان را می کشند


ومی روند... اوگوش میدهد، اما چه گوش دادنی !" طوری به او گوش


می دهم که گویی بنده ای به غیرازاو ندارم!" پس اوفقط گوش نمی دهد


دل می دهد به من. وقتی من حرف می زنم، درعین حال مشغول


فرشته ها یش نیست، امورآسما ن را بازبینی نمی کند.


وقتی من با اوحرف می زنم، طوری نگاهم می کند که حس می کنم همه


هوش وحواسش پیش من است. من برای او یگانه ام. کسی که مثل هیچ


کس نیست. اومنم! واوبه جزمن هیچ کاردیگری ندارد،هیچ صدایی جز


صدای من توی گوش اونیست.


این حس با من کاری می کند که بتوانم حرف هایم را ادامه بدهم،جمله هایم


رانیمه کاره نگذارم، حرفمم رانخورم وهرچه دارم با اودرمیان بگذارم.


" اما بنده من همه را طوری صدا می زند که گویی همه خداوند اویند!"


می بینی؟! خداوند اهل گله کردن است. ما ازکسی گله می کنیم که چون


دوستش داریم،درما انتظاری آفریده است. انتظارداریم حالمان رابپرسد


انتظارداریم عادت های کوچکمان رابداند. انتظارداریم که هرروزبرایمان


دستی تکان بدهد. انتظارداریم خوابمان راببیند.


انتظارداریم بیدارمی شوداحساس کندتوی خواب به مافکرمی کرده واوکه


برای ما کم می گذارد،دلمان ازاومی گیرد.آن وقت اگرخیلی دوستش داشته


باشیم ورفتارش سختمان بیاید،ازاوگله می کنیم.یک جایی به رویش می آوریم.


دادوبی دادنمی کنیم.جیغ نمی زنیم.اعصابش رابه هم نمی ریزیم.شاید حتی


دربهترین لحظه ای که بااو داشته ایم توی یک جمله سردوکوتاه ازاوبهانه


بگیریم. گله مان رابه اوبگوییم وبعد منتظربمانیم که دلش تکان بخورد،که ما


رادوباره ببیند. دلم تکان می خورد که خداوندازماگله کرده است،آن هم گله ای


عجیب وعاشقانه!


"... گویی همه خداوند اویند!"


گله اوازاین نیست که نمازمان رانخوانده ایم!که داریم مثل پینوکیومدام دماغمان


رادرازمی کنیم،که به آنچه به مامی دهد راضی نیستیم...


نه!دارد گله می کند که چرااین همه به غیرازاودل مشغولی داریم!که چراکسی


دیگرتوی زندگیمان هست!که چرا لحن سالم مهربانانه مان مخصوص اونیست!


گله ای ازآن دست که آدمهای عاشق می کنند.


خداوند دنبال چنین رابطه ای باآدمهاست.


ما رسم عاشقی را بلدیم؟!


نوشته شده توسط : محسن

   پنج شنبه 87 اسفند 22 ساعت 2:8 صبح          نظرات ديگران [ نظر]

 

منوی اصلی  


بازديدهاي امروز: 4 بازديد
بازديدهاي ديروز: 0 بازديد
مجموع بازديدها: 8218 بازديد


صفحه اصلي
وضعيت من در ياهو
پست الكترونيك
پارسي بلاگ

ورود به مدیریت
درباره من

پیوندهای روزانه


     

لینک دوستان

 

لوگوی دوستان  

 

Designed by weblog ghalab

رسم عاشقی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ -
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و بر پلیدیى که در پارگین بود گذشت و فرمود : ] این چیزى است که بخیلان در آن بخل مى‏ورزیدند . [ و در روایت دیگرى است که فرمود : ] این چیزى است که دیروز بر سر آن همچشمى مى‏کردید . [نهج البلاغه]

  • کلمات کلیدی :
  • ::: یکشنبه 103/9/4::: ساعت 12:42 عصر
    نظرات دیگران: نظر


    لیست کل یادداشت های این وبلاگ

    >> بازدیدهای وبلاگ <<
    بازدید امروز: 4
    بازدید دیروز: 0
    کل بازدید :8218

    >> درباره خودم <<

    >>لوگوی وبلاگ من<<


    >>لینک دوستان<<

    >>لوگوی دوستان<<



    >>دسته بندی یادداشت ها<<

    >>اشتراک در خبرنامه<<
     

    >>طراح قالب<<